اعتراف
تانهان سازم از تو بار دگر راز این خاطر پریشان را
می کشم بر نگاه ناز آلود نرم و سنگین حجاب مژگان را
دل گرفتار خواهشی جانسوز از خداراه چاره می جویم
پارسا وار در برابر تو سخن از زهد و توبه می گویم
آه هرگز گمان مبرم که دلم بازبانم رفیق و همراه است
هرچه گفتم دروغ بود دروغ کی تورا گفتم آنچه دلخواهست
توبرایم ترانه می خوانی سخنت جذبه ای نهان دارد
گویا خوابم و ترانه ی تو از جهانی دگر نشان دارد
شاید این را شنیده ای که زنان در دل آری و نه به لب دارند
راز خود را عیان نمی سازند راز دارو خموش ومکارند
آه من هم زنم زنی که دلش در هوای تو میزند پر وبال
دوسـتـ
ت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محالخدایــــــــا،یاریم کن تا هرآنچه شــــــکســـــــتم،دل نباشد
.
.
.
آمین
مامان:عزیزم بیا غذا حاضره
-نمی خورم مامان سیرم
مامان:وا مکه چی خوردی
تودلم گفتم:بغضامو نوش جون کردم یه لیوان آبم رو
حالا دیگه سیر سیرم
از خودم
ازدنیام
دیوانه ای را گفتند چه می خواهی از خدای خویش
گفت:یک عقل سالم
تادوباره برای عشق خود دیوانه شوم
آره
====یه همچین آدمایی هستیم ما دیوونه ها=====
برایم خون بگرید ای شقایق ها
برای من کز این سودا غمی دارم
منی کز این همه آشوب
چراغ ماتمی دارم
برای من همین بس کز هوای قاصدک هایش
به شوق آرزوهایم به زخمم مرهمی دارم...
نمی نویسم از غمم=========از این صدای ماتمم
من از تبار این غمم==========من از غبار ماتمم
***
_____________تمام خاطرات من نوای آه است و بس_____________
_____________تمام اشک های من صدای این غم است وبس___________
_____________تمام عاشقانه ها به پای این دل است و بس____________
فردا اگر ز راه نمی آمد من تا ابد کنار تو می ماندم
من تا ابد ترانه ی عشقم را در آفتاب عشق تو می خواندم...
محسن این آهنگو به عشق هواداراش خونده
هوادارایی که همیشه و همه جا طرفدارش بودن
و آهنگاشو با جون و دل میشنیدن
دانلود=ادامه مطلب
تعداد صفحات : 2
مستش بکن...مستش بکن این عاشق دیوانه را جانا بیا تا لب به لب...لبریز کن پیمانه را